منطقه پرخطر برای سرمایه بانکی

  • 1397/12/14 07:39:54
  • 0 نظر
  • 985
  • منبع : تیتر 20
  • کد خبر : 8581
 به گزارش فبنا، - نتایج یک پژوهش از اثر فعالیت‌های مالی غیربانکی نظیر «بازار سرمایه»، «املاک»، «بیمه» و «بنگاهداری» بر کفایت سرمایه 108 بانک کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد اصرار بانک‌ها برای سرمایه‌گذاری در حوزه املاک و مستغلات اثر منفی بر نسبت کفایت سرمایه آنها خواهد داشت و اگر مقررات اثربخشی اعمال نشود، سرمایه بانک‌ها در معرض خطر قرار می‌گیرند. این در حالی است که سرمایه‌گذاری بانک‌ها در شرکت‌های غیرمالی خطر کمتری برای سرمایه آنها دارد. در عین حال سرمایه‌گذاری بانک‌ها در حوزه بیمه و بازار سرمایه منطقه امن سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید.
منطقه پرخطر برای سرمایه بانکی
یک پژوهش اثر اعمال مقررات سخت‌گیرانه بانکی را در فعالیت‌های مالی غیر‌بانکی نظیر «بازار سرمایه»، «املاک»، «بیمه» و «بنگاهداری» با توجه به تغییرات نسبت کفایت سرمایه مورد بررسی قرار داده است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری بانک‌ها در حوزه املاک و مستغلات خطرناک بوده و اگر مقررات سختگیرانه‌ای اعمال نشود بر نسبت کفایت سرمایه بانک‌ها اثر منفی خواهد داشت. در مقابل سرمایه‌گذاری بانک‌ها در شرکت‌های غیرمالی یا به‌عبارت دیگر بنگاهداری تهدید کمتری برای سرمایه بانک‌ها است. علاوه‌بر این سرمایه‌گذاری بانک‌ها در حوزه بیمه و بازار سرمایه تاثیر قابل‌ملاحظه‌ای بر نسبت کفایت سرمایه آنها نداشته است. این گزارش براساس بررسی گزارش شاخص‌های مالی 108 بانک کشورهای در حال توسعه در یک دوره 12 ساله صورت گرفته است. طهماسب مظاهری، وزیر پیشین اقتصاد، سعید شیرکوند معاون او و علی جمالی دانشجوی دکترای دانشگاه تهران در پژوهشی به بررسی اثر محدودیت فعالیت‌های غیر‌بانکی بر کفایت سرمایه بانک‌ها پرداخته‌اند. این پژوهش نشان می‌دهد فعالیت‌های مختلف غیربانکی اثر متفاوتی بر وضعیت سرمایه‌ای بانک‌ها دارد. پژوهشگران این مطالعه معتقدند بانک‌ها به غیر‌از فعالیت‌های سنتی بانکداری، 4 دسته فعالیت‌های مالی غیربانکی و بنگاهداری دارند که عبارتند از: فعالیت‌های مربوط به اوراق بهادار، فعالیت‌های بیمه‌ای، فعالیت‌های املاک و مستغلات و مالکیت و سهامداری شرکت‌های غیرمالی. این فعالیت‌ها در مقررات هر کشور به فراخور میزان تاثیرات بر عملکرد بانک‌ها می‌تواند بدون محدودیت مجاز، محدود و یا ممنوع باشد. در این مطالعه برای ارزیابی هر کدام از فعالیت‌ها کمی‌سازی انجام شده است. به‌عنوان مثال برای فعالیت‌های حوزه اوراق بهادار، میزانی که بانک‌ها ممکن است در فعالیت‌های پذیره‌نویسی اوراق بهادار، خرید و فروش سهام و فعالیت در صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری شرکت کنند به چهار گروه، از سختگیری بیشتر تا کمتر، دسته‌بندی شده‌اند.

ازسوی دیگر پژوهشگران حوزه بانکی معتقدند که یکی از ابعاد مهم عملکرد بانک‌ها که ممکن است تحت‌تاثیر مقررات و محدودیت فعالیت بانک‌ها قرار بگیرد، وضعیت سرمایه‌ای آنهاست که به‌طور مستقیم توانایی بانک‌ها برای مقابله با ریسک‌های بانکی را افزایش می‌دهد. در نتیجه بررسی وضعیت کفایت سرمایه بانک‌ها و اثرپذیری آن از مقررات و محدودیت‌ها در حوزه‌های مالی غیر‌بانکی و بنگاهداری برای تصمیم‌گیری‌های کلان در حوزه بانکداری از اهمیت بالایی برخوردار است.بررسی‌های انجام شده براساس میانگین شدت محدودیت فعالیت در بازار املاک و مستغلات، محدودیت فعالیت بیمه‌ای، محدودیت بنگاهداری و محدودیت فعالیت در بازار سرمایه نشان می‌دهد در کشورهای در حال توسعه بیشترین شدت محدودیت روی فعالیت بانک‌ها در بازار املاک و مستغلات و سپس روی فعالیت‌های بیمه‌ای است. همچنین کمترین محدودیت روی فعالیت‌های بانک‌ها در بازار سرمایه است.

  معیار اندازه‌گیری کفایت سرمایه
در این پژوهش به پیشینه ضعف سرمایه‌ای بانک‌های بزرگ بین‌المللی در اوایل دهه 1980 اشاره شده است که به توافقنامه‌ای در مورد استانداردهای کفایت سرمایه تدوین و به بانک‌های فعال بین‌المللی منتج شد. کمیته مقررات و نظارت بانکی در سال 1997 در توافقنامه، شاخص نسبت کفایت سرمایه را معرفی کرد که در بین شاخص‌های ارزیابی عملکرد بانک‌ها و موسسات اعتباری از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا سرمایه یکی از ارکان مهم پشتوانه مالی هر بانک است که به آن اجازه می‌دهد در زمان مواجهه با شوک‌های اقتصادی، توانایی بازپرداخت بدهی‌های خود را داشته باشد. «کفایت سرمایه» براساس تعریفی که در دستورالعمل کفایت سرمایه مطرح شده است، حاصل تقسیم سرمایه پایه به مجموع دارایی‌های موزون شده به ضرایب ریسک برحسب درصد است؛ بنابراین سرمایه بانک و دارایی‌ها دو مولفه اصلی تعیین نرخ کفایت سرمایه هستند؛ بنابراین فعالیت‌های بانک‌ها که کیفیت بخش عمده‌ای از دارایی‌های بانک به آنها بستگی دارد می‌تواند بر این شاخص تاثیرگذار باشد.

  پیش‌فرض‌های پژوهش
پژوهشگران این مطالعه برای بررسی اثر محدودیت فعالیت‌های غیربانکی و بنگاهداری بانک‌ها بر کفایت سرمایه آنها از اطلاعات 108 بانک کشورهای در حال توسعه در بازه زمانی سال 2000 تا 2012 استفاده کرده‌اند و برای رسیدن به هدف پژوهش 5 فرضیه در 5 حوزه فعالیت‌های غیر‌بانکی مانند سرمایه‌گذاری در بیمه، بورس، اوراق بهادار، املاک و مستغلات و سرمایه‌گذاری در شرکت‌ها و موسسات غیرمالی در نظر گرفته‌اند. پژوهشگران ابتدا فرض کرده‌اند که محدودیت بانک‌ها برای فعالیت در حوزه‌های مالی غیربانکی (بورس، بیمه و املاک) به‌طور کلی بر بهبود وضعیت سرمایه‌ای بانک‌ها در کشورهای در حال توسعه تاثیر معنادار و مثبتی دارد. در فرضیه دوم در نظر گرفته‌اند که محدودیت بانک‌ها برای فعالیت در حوزه بورس و بازار سرمایه بر بهبود وضعیت سرمایه‌ای بانک‌ها در کشورهای در حال توسعه تاثیر معنادار و مثبتی دارد. فرضیه سوم این است که محدودیت بانک‌ها برای فعالیت در حوزه بیمه بر بهبود وضعیت سرمایه‌ای بانک‌ها در کشورهای در حال توسعه تاثیر معنادار و مثبتی دارد و در فرضیه چهارم فرض شده که محدودیت بانک‌ها برای فعالیت در حوزه املاک و مستغلات بر بهبود وضعیت سرمایه‌ای بانک‌ها در کشورهای در حال توسعه تاثیر معنادار و مثبتی دارد. فرضیه آخر نیز این است که محدودیت بانک‌ها در تملک و سهامداری شرکت‌های غیرمالی بر بهبود وضعیت سرمایه‌ای بانک‌ها در کشورهای در حال توسعه تاثیر معنادار و مثبتی دارد.

نتایج این مطالعه نشان می‌دهد وضع محدودیت‌های سختگیرانه بر فعالیت بانک‌ها در حوزه بازار سرمایه و بیمه تاثیر معناداری بر نسبت کفایت سرمایه بانک‌ها ندارد. به علاوه هر چقدر سختگیری در مورد فعالیت بانک‌ها در حوزه املاک و مستغلات بیشتر شود نسبت کفایت سرمایه به‌طور معناداری بهبود می‌یابد. در مقابل، افزایش سختگیری در حوزه فعالیت‌های مالی غیر‌بانکی به‌طور کلی اثر منفی بر نسبت کفایت سرمایه دارد. همچنین افزایش شدت سخت‌گیری درخصوص فعالیت بنگاهداری بانک‌ها اثر منفی بر نسبت کفایت سرمایه دارد که پژوهشگران این مطالعه معتقدند سختگیری اثربخش، نیازمند نظارت و ضمانت اجرایی بیشتر مقررات و محدودیت‌های وضع شده است.

مقررات و نظارت بانکی حاکم بر صنعت بانکداری برای حفظ ثبات اقتصادی، بهبود عملکرد و کارآیی بانک‌ها وضع شده است و همواره به‌روزرسانی و اصلاح می‌شود. اگرچه این مقررات برای ایجاد ثبات اقتصادی، کنترل ریسک‌های بانکی، بهبود عملکرد و کارآیی صنعت بانکداری وضع شده‌اند، ولی نقش و اثرات مثبت آنها بر عملکرد و کارآیی بانک‌ها در بسیاری از موارد مورد پرسش قرار گرفته است. یکی از ابعاد مقررات و نظارت بانکی، مربوط به کنترل نوع فعالیت‌هایی است که بانک‌ها مجازند انجام دهند.

  چهار گروه مقررات بر بنگاهداری بانک‌ها
در این مطالعه مقررات و محدودیت‌های حاکم بر فعالیت‌های مالی غیربانکی و بنگاهداری بانک‌ها به چهار دسته تقسیم‌بندی شده است.محدودیت فعالیت در حوزه اوراق بهادار: این دسته محدودیت‌ها عبارت از مقرراتی است که درخصوص اجازه بانک‌ها به پذیره‌نویسی اوراق بهادار، کارگزاری در بازار سرمایه، خرید و فروش سهام شرکت‌ها و همه بخش‌های مربوط به شرکت‌های سرمایه‌گذاری و صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری، وضع می‌شود.  محدودیت فعالیت در حوزه بیمه: این دسته محدودیت‌ها عبارت از مقرراتی است که درخصوص اجازه بانک‌ها به صدور انواع بیمه‌نامه‌ها و بازاریابی و فروش آنها، وضع می‌شود.  محدودیت فعالیت در زمینه املاک و مستغلات: این دسته محدودیت‌ها عبارت از مقرراتی است که درخصوص اجازه بانک‌ها به سرمایه‌گذاری، توسعه و مدیریت در حوزه املاک و مستغلات، وضع می‌شود.  محدودیت فعالیت در سهام شرکت‌های غیرمالی: این دسته محدودیت‌ها نیز مقرراتی است که درخصوص سهامداری و مالکیت بانک‌ها در شرکت‌های غیرمالی و داشتن کرسی هیات‌مدیره در آنها، وضع می‌شود.

  موافقان و مخالفان
بررسی انجام شده در این مطالعه نشان می‌دهد که درخصوص محدود کردن فعالیت‌های مالی غیربانکی و اثرات مثبت آن بر عملکرد بانک‌ها اجماعی وجود ندارد. به این معنا که در مورد محدود کردن فعالیت‌های غیربانکی و اثر آن بر نسبت کفایت سرمایه دو دیدگاه کلی وجود دارد. موافقان معتقدند که محدودیت‌های بانکی به ممانعت از ایجاد ساختارهای پیچیده‌ای که نظارت بر آنها دشوار است، کمک می‌کنند و این باعث می‌شود نظارت بر بانک‌های بزرگ، بهتر صورت گیرد. در حمایت از این دیدگاه تئوریک، برخی مطالعات به‌طور تجربی نشان دادند که محدودیت‌های سختگیرانه‌تر درخصوص این فعالیت‌ها باعث بهبود کارآیی درآمدی بانک‌ها می‌شود. ازسوی دیگر، مخالفان این دیدگاه بیان می‌کنند که چنین محدودیت‌هایی بانک‌ها را از دستیابی به صرفه‌جویی در مقیاس و گسترش دامنه کار و متنوع‌سازی کانال‌های درآمدی‌شان باز می‌دارد. در واقع برخی اقتصاددانان در این حوزه ادعا می‌کنند که چنین محدودیت‌هایی فقط منجر به افزایش قدرت چانه‌زنی قانون‌گذاران و ناظران بانکی می‌شود و الزاما برای صنعت بانکداری مناسب نیست. این دیدگاه اعتقاد دارد که وضع محدودیت درخصوص فعالیت بانک‌ها باعث کاهش کارآیی و تضعیف عملکرد بانک‌ها می‌شود./دنیای اقتصاد
نظرات
  • 0 نظر